رفتن به محتوای اصلی
قفل سازی در فرهنگ سنتی ایران

تا چندی پیش تقریباً در کلیه بازارهای ایران دکانهایی مخصوص قفل سازی وجود داشت . نیاز به امنیت در ایران نیز مانند سایر نقاط جهان نقش عمده ای در گسترش حرفه قفل سازی داشت با این حال امنیت تنها دلیل ساختن یا داشتن قفل نبود ، قفل یکی از عوامل برآوردن نیازهای معنوی وروانی ایرانیان نیز بود . با آغاز تحولات وسیع اجتماعی و اقتصادی در ایران در طی یک قرن گذشته ، صنعت قفل سازی دستی تقریباً از بین رفت و جای خود را به قفل های ماشینی و وارداتی داد . بیشتر کار قفل سازان کنونی محدود به تعمیر قفل و یا ساختن کلید است .
در مورد استفاده از قفل برای مقاصد دیگر نیز وضع به همین منوال است . دیری نخواهد پایید که در ایران نیز مانند کشورهای غربی ، قفل فقط جنبه ایمنی خواهد یافت و معانی و مصارف دیگر خود را از دست خواهد داد .
پاره ای از اطلاعات من درباره نقش قفل و قفل سازی در فرهنگ سنتی ایران ، نتیجه سپرده های ذهنی و معلومات شفاهی مسن ترها و پاره ای حاصل بازدید و ملاقات با آخرین قفل سازان در سطح کشور است . متاسفانه دانش من در این زمینه در مقابل قفل هایی که به جا مانده بسیار ناچیز و به مراتب کمتر از دانش گذشتگان است .

حرفه قفل سازی

یکی از صنایع مهم گذشته حرفه قفل سازی بود و دست یافتن به آن نیاز به مهارت و تخصص داشت . تقریبا” در همه بازارهای ایران بخشی مختص قفل سازان وجود داشت که دکان ها و کارگاه های آن را در بر می گرفت . راسته قفل سازان در این بازارها به تدریج از بین رفت و در حال حاضر جز نام و نشانه های اندک ، چیزی از آن ها باقی نمانده است .
آشنایی من با قفل سازان در طی سفرهای من پس از سال 1345 پیش آمد . برای این مقصود به مناطق مختلف ایران سفر کردم و موفق شدم با آخرین بازماندگان این صنف در شهرها و روستاهای آن ها ملاقات کنم . گزارش زیر حاصل این سفرهاست که در یک دوره هفت ساله ، بین 1345 تا 1352 انجام شد . در طی این سفرها بود ک متوجه شدم که حرفه قفل سازی در شهرهای بزرگ پر جمعیت زودتر از شهرهای کوچک و روستاها از میان رفته است . در بازارهای بزرگی چون بازار تبریز ، اصفهان ، شیراز و تهران که زمانی ده ها و صدها قفل ساز را در خود جای می داد ، دیگر کسی در این شغل باقی نمانده است و اگر هم مانده کارش به تعمیر قفل و یا ساختن کلید کشیده است . اما در برخی از روستاها قفل سازانی را ملاقات کردم ، یکی از این روستاها چالشتر بختیاری بود .
چالشتر در 6 کیلومتری شهر کرد مرکز استان چهار محال و بختیاری قرار گرفته است . این روستا زمانی مرکز فعالی برای قفل سازان بود ، در حالی که در اوایل دهه 1350 فقط سه قفل ساز در آن زندگی می کردند که سن هر سه بالاتر از 60 سال بود . دو نفر از این سه قفل ساز تقریبا” از کار افتاده و از حرفه خود دست کشیده بودند ، اما یکی از آن ها به نام استاد تقی نیکزاد کار قفل سازی را در کنار دیگر کارها ادامه میداد . بنا به گفته قفل سازان چالشتر ، 20 سال پیش از آن ( در دهه 1330 ) بیش از 30 نفر در چالشتر به این حرفه اشتغال داشتند .
قفل سازان چالشتری درباره استادشان استاد حسین که در اوایل قرن چهاردهم هجری جهان را بدرود گفته است ، می گویند : استاد حسین زمانی خود شاگرد استاد عبد الله بود که علاوه بر قفل سازی با صنایع دیگری از قبیل تفنگ سازی ، معماری و نجاری آشنایی داشت .
شاگردان استاد عبد الله می گویند که وی و شش تن از دوستانش هنگامی که برای زیارت خانه خدا به مکه رفته بودند پولشان تمام شد . استاد برای امرار معاش خود و یارانش دست به کار قفل سازی شد و در کار خود موفقیت زیادی پیدا کرد و قفل هایی به سفارش مردم ساخت . وی حتی مفتخر به دریافت سفارش قفلی برای در کعبه شد . به این وسیله استاد عبدالله در طول اقامت یکساله اش در مکه هزینه های خود ، دوستانش و مخارج بازگشت به چالشتر را از قِبَلِ قفل سازی تامین کرد .
قفل شماره 388 امضای (( حسین )) را دارد که سه بار روی کمانه آن مهر شده است . این حسین باید شاگرد همان عبدالله باشد .

قفل شماره 386 که روی آن طلا کوبی شده است به احتمال کار استاد عبدالله است . این قفل شباهت زیادی به قفل درب مرقد حضرت رضا ( ع ) دارد که آن نیز منسوب به همین استاد است .
در شیراز قفل سازی را یافتم که با تعمیر قفل و کلید امرار معاش می کرد . وی که در پانزده سالگی به شاگردی یکی از دکان های قفل سازی جلوی مرقد شاه چراغ درآمده بود ، اشاره می کرد که ، در آن زمان این میدان مرکز قفل سازان بوده اما امروز حتی یکی از آن ها نیز باقی نمانده است .
در بازار قفل سازهای همدان یک قفل ساز باقی مانده بود . به گفته استاد پیر قفل ساز ، وی پس از جنگ جهانی دوم دیگر قفلی نساخته بود و با تعمیر قفل امرار معاش می کرد .
به روایت قفل سازان زنجانی ، در اواخر قرن سیزده در این شهر سیصد قفل ساز وجود داشته و محصول این قفل سازان برای فروش به نقاط دیگر ایران عرضه می شده است . اما با رکورد کار قفل سازی ، صاحبان این حرفه به تدریج به رشته های دیگر از جمله ساختن کارد ، چاقو ، قیچی و قند شکن رو آورده بودند .
یکی دیگر از مهمترین و آخرین مراکز قفل سازی ایران در روستای کرند در نزدیکی کرمانشاه بود . در گذشته جمعیت بسیاری در این روستا از حرفه قفل سازی نان می خوردند . این قفل سازان به ویژه در ساختن قفل های رمزی شهرت داشتند . در سال 1348 من با یکی از آخرین قفل سازان کرندی به نام استاد ابراهیم آشنا شدم و یک قفل رمزی به وی سفارش دادم . چند سال پس از آن که دوباره به کرند رفتم ، او در 90 سالگی در گذشته بود و بقیه قفل سازان نیز به ساختن اقلام مورد نیاز بازار از جمله انبر و چاقوهای همه کاره ( شبیه چاقوهای سویسی ) و گاه عجیب و غریب تر از آن ها مشغول بودند .
در شرق ایران ، تنها ناحیه ای که تا این اواخر قفل سازی داشت روستای رایین در حدود 25 کیلومتری کرمان بود که قفل های فولادی و اغلب به شکل دل تولید می کرد .
دکان قفل سازان بیشتر در محله های پر رفت و آمد از جمله در بازارها ، بازارچه ها و یا در نزدیکی زیارتگاه ها بود . در بازارچه های اطراف تهران و در اطراف سقاخانه ها و امامزاده ها نیز حضور داشتند . قفل سازان بازار شاه عبدالعظیم که از دوران کودکی ام به یاد می آورم از آن جمله اند . کسانی که در بازار تهران رفت و آمد می کردند ممکن است به خاطر بیاورند که در جلوی مسجد امام ( مسجد شاه سابق ) نیز قفل سازان زیادی بودند که به کلید ساز تبدیل شدند .
قفل سازان روستایی دکه ای در کنار خانه خود داشتند و با مشتریان خود که از طبقات مختلف جامعه بودند ، تماس مستقیم داشتند و اگر قفل مورد نظر مشتریان در دسترس و آماده نبود ، آن را سفارش می گرفتند . بسیاری از قفل سازان فقط از راه قفل سازی امرار معاش می کردند . ولی قفل سازانی هم بودند که حرفه اصلی آن ها (( چلنگری )) بود . آن ها به موازات ساختن ابزارهای آهنی قفل هم درست میکردند . در این میان قفل سازان بسیاری نیز بودند که در کوچه ها و خیابان ها راه می افتادند و علاوه بر فروش قفل های خود ، به تعمیر قفل و ساختن کلید می پرداختند .
قفل سازان ، عمده ابزار کارشان را که جنبه تخصصی داشت ، خود می ساختند و یا آن را از پدران شان که قفل ساز بودند به ارث می بردند . به این جهت شگفت آور نیست که وسایل و ابزار قفل سازان و تعمیر کاران کنونی گاه متعلق به چند نسل پیش باشد . یک کوره متوسط با دَم آهنگری برای گرم کردن و شکل دادن قطعات مختلف قفل ، یک بوته کوچک برای آب کردن خرده های برنج و قلع ( مس جوشی ) و ابزارهای آهنی از قبیل گیره ، سندان ، چکش ، مته و سوهان عمده وسایل کار آن ها را تشکیل می داد ( عکس 1 و 3 ) . به غیر از برخی قفل های سفارشی که با همکاری ریخته گر و طلاکوب و خوشنویس حاصل می شد ، بقیه قفل ها از ابتدا تا انتها ساخته دست خود قفل ساز بود .
با ورود ماشین آلات به ایران در قرن گذشته ، بسیاری از قفل سازان مصالح قفل هایشان را از قسمت های مختلف ماشین فراهم می کردند . بهترین قسمت برای کار آن ها انواع تخته فنرها و دیرتر لوله های مختلف بود . بنابراین از آن پس در ساختن قفل ، گاه به طور مستقیم از همین مصالح بهره می گرفتند . مصالح ماشینی مورد بحث محدودیت هایی را در کار قفل سازان پدید آورد و از تنوع آن ها کاست . از آن پس قفل های لوله ای رواج زیادی پیدا کرد و به همه مناطق ایران راه یافت . اما قفل های لوله ای نیز دوام زیادی نیافت . وچندی پس از آن ، قفل های ماشینی غربی وارد شد . قفل سازان یک چند با این قفل ها به رقابت پرداختند و از آنها تقلید کردند . اما عاقبت در این کار هم شکست خوردند و این رشته را ترک کردند .

برگشت به بالا